|
نمودهای دینی و مذهبی در ادبیات ترکی آذربایجانی در دنیای اسلام، توجه به این حادثه بازتاب ادبی گسترده ای داشته است. در ادبیات ترکی شخصیتهای بزرگواری در این عرصه شاهکار آفریده اند که در ترسیم پیام این واقعه، هنر ادبی و اندیشهی عالی خود را عیان ساخته اند. چکیده: ادبیات آذربایجان به سه زبان عمده ی دنیای اسلام یعنی عربی، فارسی و ترکی بوده است که در اینجا شاخه ی ترکی این ادبیات را موضوع مقاله ی خویش انتخاب کرده ایم. این ادبیات در دامن اسلام غنوده و از سرچشمه ی این دین الهی سیراب گشته و هزاران اثر، هزاران شاعر را پرورده و آثاری ماندگار در تاریخ آفریده است. بسیاری از فقها بدین زبان کتابهای فقهی و کلامی نوشته اند و حوزه های علمی اسلامی هنوز از برکت این آثار بهره میگیرند. حوادث و وقایع دینی نیز در ادبیات ترکی پایگاهی برای شاعران بوده و صدها مقتل و هزاران دیوان مراثی سروده شده است. واقعه ی کربلا در تاریخ اسلام، حادثه ای آسمانی بوده است. در دنیای اسلام، توجه به این حادثه بازتاب ادبی گسترده ای داشته است. در ادبیات ترکی شخصیتهای بزرگواری در این عرصه شاهکار آفریده اند که در ترسیم پیام این واقعه، هنر ادبی و اندیشهی عالی خود را عیان ساخته اند. در این مقاله با روش کتابخانه ای ضمن پرداختن به ادبیات ترکی آذربایجانی به عرصه های مختلف اسلامی همچون کتب دینی، فقهی، مراثی و فلسفی نگاهی گذرا خواهیم داشت و نشان می دهد که ادبیات ترکی تماما برخاسته از باورهای دینی و غنوده در دامان اسلام بوده و هست.
کلید واژه ها: ادبیات ترکی آذربایجانی، ترجمه های ترکی قرآن، مقتل در ادبیات ترکی، عرفان و تصوف
اصل مقاله آذربایجان سرزمینی کهنسال و سرسبز با مردمانی غیور و متدین است که در تاریخ معاصر، آماج تیر دشمنان داخلی و خارجی قرار گرفته و سینهی ستبرش نشان از زخمهای فرو خورده دارد. یکی از جنبه های برجسته از فرهنگ این سرزمین و مردمانش، نمودهای دینی و مذهبی برجستهای است که در زبان و ادبیات این مردم دارد. این فرهنگ که زبان ترکی لوکوموتیو محرک آنست از انقلاب مشروطیت و با دسیسهی مثلث شوم "امپریالیسم انگلیس"، "صهیونیسم" و "دیکتاتوری پهلوی" مورد هجوم قرار گرفته و از طرف دوستان نیز مورد غفلت و فراموشی واقع شده است. لذا به موضعی ضعیف تبدیل گشته است که بعد از انقلاب شکوهمند اسلامی تازه به خود آمده است و میرود که خود را باز یابد و بتواند در تکوین فرهنگ ایرانی – اسلامی به یاری فرهنگ غنی ایرانی – اسلامی بیاید. زبان ترکی آذربایجانی دارای غنای بیشتری بوده و ادبیات مندرج بدین زبان سرشار از باورها و آموزههای اسلامی و قرآنی است. نگاهی به تاریخ ترجمه و تفسیر قرآن به زبان ترکی نشان می دهد که قرآن، از 1400 سال پیش تا امروز سبب پیدایش نهضت ترجمه برای درک بیشتر آن به زبانهای مختلف مسلمانان بوده و تا امروز این حرکت تداوم دارد. "قرآن" از نظر معنایی به مفهوم خواندنی است و بعثت پیامبر اعظم با کلمه "اقراء" یعنی "بخوان!" آغاز شد. پیامبر سه چیز برای پیروان خود در وصیتش باقی نهاد که عبارتند از قرآن، سنت و عترت. در این میان قرآن از طرف همه ی مسلمانان مورد استقبال قرار گرفته و در این باب اندیشه های محکمی ارائه گشته است. 1400 سال است که کتاب قرآن زینت بخش خانه های مردم است، در بالاترین جای مساجد نگهداری میشود و بدون وضو بدان دست نمیزنند و هر بار که آنرا بدست گیرند میبوسندش و بر روی چشم میگذارند. خواندن آن ثواب شمرده میشود و در تمام لحضات زندگی ما حضور دارد، تمام آیینها، جلسات، جشنها و سوگواریها، تمامی آداب و مراسم ملی – مذهبی با تلاوت قرآن آغاز میگردد. در طول قرنهای متمادی خواندن، قرائت و تلاوت قرآن علاوه بر داشتن اجر آخرت، دارای ارزش معنوی و هنری نیز میباشد؛ بر روی آن هنرهای زیبا: خط، موسیقی، تذهیب، نقاشی و دهها هنر دیگر بکار میبندند و به زیباترین شکل به زندگی ما وارد می گردد. بسیاری از هنرها با قرآن اعتبار مییابند، خطاطی، تذهیب، معماری و غیره با قرآن ارزشمند شده و بر اصول قرآنی بوجود آمدهاند. عالمان، حکیمان، فقها، متکلمان، شارحین، مفسرین به دور قرآن گرد آمده و قرآن را به تشریح و توضیح نشسته اند. برای همین هم هزاران کتاب نوشته شده، به دهها و صدها زبان ترجمه گشته و تفاسیر و تشاریح و توضیحات فراوان بر آن نوشته اند و قرآن را از زوایای مختلف مورد کنکاش قرار داده اند. همین امر سبب گشته است که دهها علم در این باب بوجود آمده و توسعه یافته اند و بسیاری از علوم در سایهی قرآن به تکامل و تکوین نایل گشته اند. در طول 1400 سال گذشته هزاران کتاب در باب فهم و درک آن به زبان ترکی نگاشته شده و در کنار آنها صدها و هزاران بار به ترکی ترجمه شده، کتابهای تفسیر و تشریح نوشته شده و هزاران عالم و فقیه، مفسر و خطیب، فیلسوف و مترجم به دور قرآن جمع شده و از وجود و برکت آن بهره ها برده اند و آنچه برای ما گذاشته اند سرشار از معنویت و هنر و ادب بوده است. هزاران کتاب در تحقیق و تفحص، تدقیق و پژوهش به زبان ترکی انجام گرفته که ما سعی خواهیم کرد به گوشهای از عظمت قرآن و تاثیر شگرف آن بر زبان ترکی بپردازیم. آنچه از تاریخ بدست میآید ترکان انسانهایی دلیر، جنگجو، شجاع و فداکار و رشید بوده اند، آنان پیش از اسلام نیز موحد بوده اند و به یکتا "تانری" - خدای آسمان سجده میکرده اند. با آمدن اسلام، الله در نظر آنان دارای خصوصیات بیشتری گشته و علاوه بر وحدانیت، ویژگیهای خاصی داشته است که سبب گرویدن زودتر آنان به اسلام گردید. در دین اسلام، معاد و جهاد در راه الله از خصوصیاتی بود که نسبت به تانریِ ترکان، برتریهای بیشتری داشت. آنان که دارای دلاوری و از خود گذشتگی بالایی بودند کمر همت بربستند و در راه تبلیغ و گسترش اسلام از چین تا مصر پیشرو و پرچمدار اسلام شدند. آنان پرچم اسلام را برافراشتند و به قول ویل دورانت – نویسنده تاریخ تمدن، بسیاری از مسلمانان توسط ترکان مسلمان گشته اند. او می گوید اگر امروز 1.5 میلیارد مسلمان در جهان میزیند به نیروی شمشیر و منطق ترکان بوده است. ترکان لقب "سیف الاسلام" یافتهاند بطوریکه در زمان خود پیامبر چادر اعتکاف آن بزرگوار به "قبه الترکیه"[1] معروف گشته است. ترکان در زمان پیامبر از احترام خاصی برخوردار بوده اند و همین احترام سبب پیوستن دلخواهانه ی ترکان به اسلام بوده است. باز با توجه به روایات مختلف بزرگانی از ترکان به حضور پیامبر شرفیاب شده و اسلام را از خود پیامبر قبول کرده اند. در کتاب دده قورقود، از دیدار دده قورقود و غازان خان با پیامبر اسلام سخن میرود. آنان با اذن پیمبر در بازگشت به سرزمین خویش، به گسترش اسلام در وطن خود میپردازند.[2]در منابع اسلامی از آشنائی ترکان با عربان در این زمان سخن گفته میشود. از آن جمله شاعران ترک در سدههای نخست هجرت در میان اعراب میگشته و در صف نخست مسلمانان میایستاده اند و تمام نیرو و خلاقیت خود را در راه توسعه ی اسلام و مسلمانان هزینه میکرده اند.[3]از آن جمله از زبان بزرگان اسلام همچون ابوطالب عموی بزرگوار پیامبر از رغبت گؤگ ترکان نسبت به اسلام سخن گفته می شود.[4] میدانیم که در زمان هارون الرشید و سپس دوره سامانیان، ترجمه کتابهای ملل دیگر به عربی آغاز شد و عالمان دنیای اسلام گرد آمدند تا بدین نهضت یاری کنند، همچنین قرآن را به زبانهای دیگر ترجمه نمایند. در میان دانشمندان عصر و در این کار بزرگ، عالمان ترک نیز حضور داشته اند و در همین زمان، قرآن به ترکی ترجمه شده است. تاریخ گواهی می دهد که سالتوق بغراخان – مؤسس سلسلهی قاراخانیان در سال 331 هجری بعد از آوردن اسلام، دستور داد تا قرآن به ترکی ترجمه شود و نسخههای خطی این کتاب امروز در دست است. از این سلسله 5 کتاب معتبر به زبان ترکی در دست داریم که عبارتند از: ترجمه ی قرآن، قوتادغو بیلیک، دیوان لغات الترک، عتبه الحقایق و دیوان حکمت. این 5 اثر بزرگ از نخستین کتابهای دنیای ترکان شناخته می شوند که هر پنج اثر نیز امروز در دست است و آثار بزرگی شمرده می شوند. امروز تنها برای ترجمه ترکی همین قرآن فرهنگ لغاتی نوشته شده است که دارای 18500 واژه است و جالب آنکه بیش از 200 واژه ی آن تنها از طریق ترجمه قرآن ساخته شده اند و این واژگان اصیل در کتب دیگر نیامدهاند. این امر نشان می دهد از برکت وجود قرآن و ترجمه ی آن به زبان ترکی، این زبان قویتر گشته و دقت در ترجمه ی آن چه زیباییها که به زبان ما نیاورده است! این کتاب در 461 هجری نوشته شده است. زبان ترکی در ایران، با قرآن و اسلام تقویت گشته است و نخستین اثر ترکی در آذربایجان که امروز در دست داریم به سال 445 هجری مربوط میشود که ترجمه ی "دستور حضرت علی (ع)" به والی آذربایجان بوده است. این دستورِ شاه مردان، به ترکی تبریزی ترجمه شده است و امروز در موزه ی چهل ستون اصفهان نگهداری می شود. بررسیهای علمی در باره ی ترجمه های قرآن به زبانهای جهان نشان میدهد که ترکی بیشتر از هر زبان دیگر به قرآن و ترجمه های آن اهمیت میداده است. آمارها در این باره حقایقی انکار ناپذیر را نشان میدهند. دکتر حداد عادل در مجلهی "ترجمان وحی"، شماره چهارم در سال 1433 قمری از 170 ترجمهی فارسی قرآن سخن میراند.[5]جالب آن است که همان شمارهی مجله تعداد ترجمههای ترکی قرآن را بالغ بر 1600 نشان میدهد.[6] در میان سدههای 5 الی 7 هجری 7 ترجمهی قرآن به زبان ترکی در دست است. در میان این ترجمه ها دو مورد همراه با تفسیر می باشد. زکی ولیدی توغان از نخستین ترجمه قرآن به زبان ترکی یاد میکند که امروز در بخش دست نوشته های موزه ی آسیایی پطزربورگ با شماره 2415 نگهداری میشود و در قرن پنجم هجری انجام گرفته است. این قرآن با ترجمهی ترکی دارای 147 ورق است. ترجمه دیگری در کتابخانهی ریلاندز منچستر نگهداری می شود. این قرآن که دارای 1145 برگ است در سدههای پنجم و ششم هجری و در زمان قاراخانیان نوشته شده است[7]. سومین ترجمه را باید تفسبر بزرگ کشّاف از جارالله زمخشری دانست که یکی از معتبرترین تفسیرهای قرآن در طول تاریخ است. زمخشری این اثر شگرف را در اواخر قرن پنجم به زبان عربی به اتمام رسانده و در برگشت به شهر و دیار خود، مردمِ ترک زبان از او میخواهند تا این کتاب را به زبان خود مردم کشور خویش بنویسد و ایشان در بین سطور عربی، به ترجمه ی ترکی آن مبادرت میکند. هرچند که تمامی این اثر بزرگ ترجمه نشده، اما خود این کار، حرکت بزرگی محسوب میشود. چهارمین ترجمهی ترکی قرآن امروزه در کتابخانه ی دانشگاه علوم ازبکستان - تاشکند با شماره 2008 نگهداری می شود. این ترجمه دارای 270 برگ است که آن را عبدالقادر ابن طاهر بغدادی به انجام رسانده و تاریخ استنساخ آن در سال 647 هجری است. پنجمین ترجمه ی قرآن که اینک نسخه ای از آن در کتابخانه ی آستان قدس رضوی نگهداری می شود تفسیر و ترجمه ی قرآنی است که در سال 715 هجری استنساخ یافته و به احتمال زیاد دارای سه جلد بوده است که فعلا تنها یک جلد آن شناخته شده است. ششمین ترجمه ی موجود قرآن در موزهی ترک و اسلام استانبول با شماره 73 نگهداری می شود که در زمان ابوسعید ایلخانی به سال 734 هجری استناخ گشته و به خط محمد ین حاج دولتشاه شیرازی می باشد. این ترجمه دارای 902 صفحه بوده که هر صفحه ی آن دارای 9 سطر میباشد[8]. باید اضافه نمود که محمد شیرازی یکی از مترجمین و کاتبان بزرگ قرآن در مرکز ایران بشمار میآید. او از طایفه ی بزرگ قشقایی است که زبانشان به زبان ترکی آذری بسیار نزدیک است. متخصصان امر با بررسیهای دقیق بر روی زبان ترجمه ی شیرازی به وفور واژگان اصیل ترکی و ساختار دقیق این زبان انگشت نهاده اند. ترجمهی ایشان یکی از شاهکارهای ادبی زبان ترکی در مرکز ایران شمرده می شود. هفتمین ترجمه ی ترکی قرآن در سال 764 هجری استنساخ گشته است و امروز در کتابخانه ی سلیمانیه به شماره 2 نگهداری می شود. این ترجمه دارای 588 برگ بوده و در هر صفحه ی آن 9 سطر نوشته وجود دارد. در دوره ی ایلخانی ترجمههای فراوانی به ترکی صورت گرفته است. بی تردید در زمان فرزندان امیر تیمور مانند سلطان حسین بایقارا و امیر علیشیر نوائی، الغ بیگ که همه از دانشمندان و شاعران برجسته ی ایرانی بشمار میآیند و تعصب خاصی هم به زبان ترکی داشته و در دین اسلام نیز مطالعاتی داشتهاند از ترغیب کنندگان ترجمه، استنساخ و تذهیب قرآن بوده و کتابخانه ها را از انواع آثار زیبا انباشته می ساختند و به دستور آنان چندین قرآن به زبان ترکی ترجمه شده است. مدتی بعد، با روی کار آمدن جهانشاه قارا قویونلو و سلطان یعقوب آغ قویونلو که از ادیبان زمان بوده و صاحب دیوان شعر نیز بودهاند از ترجمه و نگارش و استنساخ قرآن بشدت حمایت میکرده اند؛ بطوری که امروز قرآنهایی که به دستور این سلاطین نوشته شده اند در کتابخانه های ایران، بویژه کتابخانه ی آستان قدس رضوی موجود است. در اینجا لازم است به آثاری اشاره شود که با الهام از قرآن نگارش یافته اند. گرچه این آثار ترجمه ی مستقیم قرآن نیستند اما تحت تاثیر مستقیم افکار و هنرهای قرآنی نوشته شده اند. قوتادغو بیلیک قاراخانیان کتاب بزرگی را به دنیای بشریت هدیه کرده اند و آن قوتادغو بیلیک از یوسف خاص حاجب است. قوتادغو بیلیک کتابی است حکمت آمیز و سرشار از علم و معرفت در باب کشورداری، سیاستنامه، نمایشی از آرمانشهر، فلسفه، علم و در نهایت رمانی آموزشی است که همچنان ارزشمند و گرانسنگ است. قوتادغو بیلیک، آموزه های قرآنی است و بسیاری از آیات قرآن در آن ترجمه و تشریح شده است. بنای این کتاب سترگ بر پایه ی قرآن است. این کتاب در سال 461 هجری در 6645 بیت به ترکی سروده شده است. آنچه در قوتادغو بیلیک آمده است علاوه بر اخلاق، حکمت، فلسفه، از علوم ریاضی و نجوم نیز بحث به میان آمده است و همه بر اساس قوانین اسلام و شیوهی حکومت ترکان به نگارش در آمده است. کشمکشهای بین اؤیدولموش و اودقورموش بی شباهت به چالشهای اهل تصوف در قرن چهارم و پنجم هجری در دنیای اسلام نیست. بنابراین میتوان قوتادغو بیلیک را یک اثر متصوفانه دانست. دیوان لغات الترک دیوان لغات الترک نخستین دایره المعارف جهان ازمحمود كاشغري نخستين نويسنده، متفكر، زبانشناس، جغرافيدان، فولكورشناس و عالم است.[9]که در عین حال بیشترین تاثیر را از قرآن گرفته است. علاوه بر آوردن دهها حدیث و روایات نبوی، صدها آیه از قرآن برای اثبات گفته های خویش آورده و بدانها توسل جسته است.[10] محققان بسیاری دیوان را به دلیل وفور احادیث، روایات نبوی و شرح و ترجمه ی آیات قرآنی جزو ارزشمندترین کتب ترکی – اسلامی دانسته اند.[11]این کتاب در سال 464 هجری نوشته شده است. عتبه الحقایق عتبه الحقایق جزو نخستین آثار ادبی ترکی است که سرشار از آیات قرآن و شرح و توضیح آیات است و احادیث فراوان نبوی نیز بخش بزرگی از این کتاب را شامل می گردد. نویسنده ی آن ادیب احمد است اديب احمد[12] یکي از شاعران ترك زبان در قرن ششم هجري است. اين شاعر و اديب بزرگوار 800 سال پيش از اين در ساحهي ادبيات تلاشي پربار داشته و در پيوند ادبيات تركي با فرهنگ و مدنيت اسلام، گامهاي استواري برداشته و توانسته است در همگامي با زبانهاي عربي و فارسي در گسترش معنويت دنياي اسلامي آثار ارزشمندي را تقديم عالم بشريت نمايد.[13] اديب احمد با تلفيق فرهنگ و زبان تركي با معنويت اسلامي، ادبيات غني و پرباري را ارائه داده است. در اشعار او مناجات، مناقب و مدايحي نوشته شده است و در اين اشعار شاعر بزرگوار از احاديث نبوي، آيات قرآني و احكام اسلامي بهره گرفته است. اديب احمد ادبيات تركي را با احاديث و آيات قرآني تزئين كرده است. مناجات او بسیار خواندني است دیوان حکمت خواجه احمد يسوي را بايد بزرگترين شاعر صوفي مسلك دنياست. او را پير تركستان ناميده اند. او باني شعر صوفيانه در ادبيات تركي است. تولد او در شهر سايرام تركستان بوده است و سال تولدش نيز 481 ه ش. (1103م)و سال مرگ او در 63 سالگي مصادف با 544ه ش(1166م،562ه ق) ميدانند.[14] او تحصيلات خود را در مراكز علمي ماوراءالنهر گذراند و به درجات عالي علمي و ادب زمان دست يافت و خليفه و جانشين شيخ يوسف همداني گشت. او، باني طريقت يسوي است و اين طريقت منبع اصلي تغذيه طريقتهاي بزرگي مانند بكتاشيه، مولويه، بايراميه و غيره گرديد كه در سرتاسر تاريخ آذربايجان و آناتولي گسترش يافته و مقبوليت تمام داشت. امروز هم او را در ميان اكثر ملتهاي ترك زبان دنيا تحت عنوان حضرت تركستان مينامند و در تاريخ ايران نيز از او به عنوان «پير تركستان» ياد شده است. او، اهل تصوف به تمام معنا است و سراسر وجودش و آثارش مملو از عشق به ذات باري تعالي است و اين باور و اعتقاد را در بيت بيت اشعارش متجلي ساخته است. احمد يسوي سنگ بناي شعر صوفيانه را در ميان ملل ترك زبان نهاده است وصدها شاعر از ميان ملتهاي ترك زبان سر برافراشته و همگي خود را مريد خواجه احمد يسوي دانستهاند. بنا به اذعان محققان و مستشرقین خواجه احمد يسوي بر روي طريقتهاي مختلف تاثير گذار بوده است و هيچ عالم و عابدي از تاثير كلام و رفتار او بركنار نبوده است و علاوه بر مكتبهاي بكتاشيه، مولويه و بايراميه ميتوان طريقتهاي ديگر خاورميانه مانند حيدريه، نقشبنديه، بهائيه و... را ملهم از انديشههاي صوفيانه خواجه احمد يسوي دانست. ديوان حكمت او منبع الهام صدها شاعر در طول 900 سال گذشته بوده است و شاعران بزرگي چون مولوي، يونس امره و. تحت تاثير شعر او بوده اند. اشعارش ورد زبان درويشاني باشد كه در سرتاسر سرزمينهاي خاور دور ونزديك ميگشته، با كشكول و تبري در دست با خواندن اشعار يسوي به تبليغ مرامهاي صوفيانه پرداخته و هنوز هم شاهد حضورشان در كشور خويش هستيم. اگر 900 سال پيش از اين اشعار را سروده است امروز نيز گويي ترنم دلهاي پاكي است كه حب مال و ماديات دنيوي نتوانسته است زنگبار بغض و كينه، حقد و حسد، حقارت و تحقير بر دلهايشان بنشاند. تذکره نويسان، احمد يسوي را از نظر نسبي از اولاد حضرت علي ميشمارند که بعدها به عنوان يکي از رهبران مذهب حنفي در آمده و دراويش يسوي در سرتاسر کشورهاي اسلامي از چين تا آسياي صغير با خواندن اشعار وي به تبليغ طريقت يسوي همت گماشتند و بدين ترتيب صدها درويش ترکيگوي توانستند انديشههاي پير ترکستان را در ميان مردم مسلمان رواج دهند. ادبیات ترکی در دامن اسلام بالیده است تردیدی نیست که شاعران و نویسندگان ترکی گوی آذربایجان آثار و نوشته های معنوی خویش را در سایهی اعتقادات، باورهای دینی و عرفان و تصوف اسلامی به رشتهی تحریر کشیدهاند و آذربایجان مهد تمدن اسلامی بوده است. از جمله شیخ عزالدین حسن اوغلو در اواخر قرن ششم، و اوایل قرن هفتم از رهبران عالیقدر اهل تصوف بوده و شیوخ فراوان از حکمت و روح معنوی وی بهرهها بردهاند. طریقت بزرگ اشراقیه که به قول استاد مرحوم مطهری یکی از چهار مکتب برتر اسلام بشمار است از خطهی آذربایجان برخاسته است. طریقتهای بزرگ تصوف مانند اخوت یا اهل فتوت، با رهبری بزرگانی چون: اخی فرج زنگانی، اخی ائورن خویی، بهاءالدین چلبی اورموی، حسام الدین چلبی اوغلو – مریدِ مراد پرور در پیشگاه جلال الدین مولوی، اولو عارف چلبی اوغلو و دیگران مکان اصلیشان آذربایجان بوده است. طریقتهای دیگری که لباس زربفت اسلام بر تن دارند مانند بکتاشیه، علویه، بایرامیه، نقشبندیه، و غیره پایگاه اصلیشان آذربایجان بوده است و دلیل گسترش و توسعهی این طریقتها در آذربایجان و آناتولی، تسامح و تساهلی بوده است که سلجوقیان و ایلخانیان به خرج میدادهاند. بویژه طریقتهای علویه در آذربایجان تاریخی کمابیش هزار ساله دارد و بهترین شاعران ترکی گوی منتسب بدین طریقتها هستند. فقهایی که آثار و اشعاری سرودهاند نیز در تاریخ ادبیات آذربایجان کم نیستند، از میان این بزرگواران میتوان قاضی احمد برهان الدین را نام برد که اثر فقهی وی با نام "ترجیح التوضیح" و دیگری "اکسیرالعادات فی اسرارالعبادات" هنوز هم در حوزههای علمیه به عنوان کتاب درسی مورد استفاده قرار میگیرد. یا مجتهدین بزرگ و مراجع تقلیدی چون آيت الله محمد نخجواني (وفات ۱۳۴۴ ه . ق) با نگارش "گؤزو یاشلی بولودلار" یا "سحاب الدموع" مرثیههای جانسوزی را قلمی کردهاند. این کتاب علاوه بر یک مقدمهی علمی – دینی جامع، دارای 12 سحابیه هم هست. هر یک از سحابیهها نیز دارای اسامی زیبایی هستند مانند: الصاعقه المحرقه، شعله ملتهبه فؤاديه، شعله محرقة فؤاديه، شهاب الثاقب، الشرارة المحرقة الاكباد. آیتاله خسروشاهی نیز از جملهی مرثیهسرایان ترکی بشمار میآیند. مولانا فضولی نیز خود فقیهی عالیقدر بوده است. اسحاق رضایی زنجانی از فقهایی است که 12 جلد آثار خود را به نظم کشیده و کتابهایش در حوزههای علمیه به عنوان کتابهای درسی تلقی میشده است مانند منظومه عقاید، نظم اللعالی و غیره که آثار ترکی بوده و اصول اسلامی را برای طلبههای دینی توضیح میدهد و برای تاثیر تعلیم به نظم کشیده است. دیگر آثار ایشان در بیان باورهای دینی و توضیح فقهی بوده است، مانند: مطالب المصلی، ضیاءالقلوب، سراج القلوب، مقدمه الصلاه، قصیده یقولوالعبد، ظهایرالآخرت، شرح المعمیات فی اسماءالنبی. شاعران سه زبانه نیز شاید تنها در ادبیات آذربایجان چنین بزرگوارانی هستند که آثار خود را به سه زبان دنیای اسلام نوشته و یا سروده اند از جمله ی اینان می توان خواجه علی خوارزمی، زمخشری، قاضی برحان الدین، عمادالدین نسیمی، مولانا فضولی و نهایت حکیم هیدجی را نام برد. ادبیات مرثیه و مقتل در ادبیات ترکی مقتل کلمهای عربی به مفهوم جایگاه قتل است که در ادبیات، مقتل امام حسین (ع) معروف بوده و صدها کتاب در باب این حادثهی تاریخی نوشته شده است. این حادثه چنانچه میدانید به سال 61 هجری رخ داده است. یزید ابن معاویه که بناحق بر مسند حکومت نشسته است برای اعتبار بخشیدن به حکومت خود نیاز به بیعت امام حسین دارد. امام حسین هم کسی نیست که مُهر ِ تائید بر خلافکاریها و حکومت ناحق او نهد؛ لذا مراسم حج را نیز ناقص گذاشته و از مکّه بیرون میرود و به دعوت اهل کوفه رهسپار آن شهر میگردد. اما جاسوسان خبردار گشته و به دستور یزید راه را بر او میبندند و حتی از بستن راه آب و محرومیت قافلهی امام حسین از آب گریزان نیستند. با وجود همهی مظلومیتها، امام حسین و 72 تن از یارانش در برابر زیاده خواهیهای یزید میایستند و شهادت را بر تحمل ظلم ترجیح میدهند. آثاری هم که در باب این حادثه نوشته شدهاند نام مقتل یافتهاند. در سه زبان عمدهی اسلام: عربی، ترکی و فارسی صدها مقتل نوشته شده است. در زبان و ادبیات ترکی مقتلهای فراوان نوشته شده است، این آثار صرفا تاریخی نبوده، بلکه سرشار از احساسات مذهبی و رویههای ادبی هستند. معروفترین این مقتلها عبارتند از: "مقتل" سرودهی یوسف مداح (نوشته شده در سال 763ه)، "مقتل الحسین" اثر یحیی ابن بخشی ( قرن 8)، "مقتل آل رسول" از لامعی چلبی (قرن 8 و 9)، "واقعه کربلا" از نورالدین، "حدیقه السعدا" از مولانا فضولی (قرن دهم)، "حماسه کربلا" از حکیم هیدجی و . . . یادآوری میشود که در ادبیات ترکی ایران بیش از 800 سال است که ادبیات غنی و گستردهای تحت عنوان ادبیات مرثیه موجود است و صدها شاعر، مداح و نوحه سرا آثار گرانقدری در باب زندگی ائمّه سرودهاند. همهی ادیبان و تحقیقگران این عرصه، بر غنا و گرانمایگی ادبیات مرثیه در تاریخ ادبیات آذربایجان اذعان کردهاند. اما دلیل این همه غنا و استواری در ادبیات ترکی را باید با وجود شاعرانی توجیه کرد که پیش از آنکه نوحهسرا باشند غزلسرایان بزرگی بودهاند و عالمانی از جنس فقیه و عالم و اندیشمند دینی. نمونهی آن مولانا فضولی، یوسف مداح، ابوالحسن راجی، حکیم ابوالقاسم نباتی و جزء اینها هستند. شاعران درویش مسلکی هم بوده اند که تبر و کشکولی در دست ایل به ایل و شهر به شهر میگشتند و داستانها و اشعاری در تعریف و مدح ائمهی اطهار بویژه حضرت علی میگفتند و عشق آل محمد را در دل مردم میکاشتند. از میان صدهای شاعر صوفی مسلم و درویش طریق میتوان شیاط حمزه، خواجه احمد فقیه، عاشق پاشا و دیگران را نام برد. هر یک از این بزرگواران آثاری در سلک و مرام خویش بویژه در مدح و تعریف شاه مردان علی (ع) سروده اند. یادمان نرود که اوزانها یا همان عاشیقهای امروز بازماندهای از همان صوفی مسلکان مرید دده قورقود و یسوی و غیره هستند و هم اکنون نیز بیشترین حجم سرودهها و داستانهای عاشیقهایمان در موضوعات دینی است و بویژه شاه مردان علی (ع) در اکثر قصهها و داستانهای آنان، بادهی وحدت به دست قهرمانان میدهد و چشم آنان را برای اتفاقات آینده میگشاید. این داستانهای نشان میدهد که مذهب و دین در تمام تمام شئونات زندگی مردم آذربایجان نفوذ یافته و عاشیقها که سراینده، نوازنده و خوانندهی جشنها و آیینهای مردمی هستند بی نام و یاد ائمه به برگزاری مراسم عقد و عروسی، آیینها و جشنها نیز نمیپردازند. مقتل و یوسف مدّاح یوسف مدّاح، شاعر و متفکر ارزشمند آذربایجان، نخستین مقتل ترکی را نوشته است. مداح، نگاهی حماسی و افتخارآفرین بر واقعهی کربلا دارد. او، مقتل امام حسین را جایگاه شهادت و محل عشق ورزی و شجاعت نشان میدهد. مداح شاعر متصوفی است که در تمام آثارش بینش دینی موجود است. او از عشق حماسه میسازد و شهادت را اوج شجاعت و پایداری در ایمان معرفی میکند. زندگانی ائمه و بزرگان دین را به عنوان نمونهای سرشار از فداکاری، زیبایی و انسانیت به تصویر میکشد. از این شاعر بزرگ آثاری ماندگار در دست است که بعد از 700 سال بدست ما رسیده است. وی حدود سالهای 700 – 704 بدنیا آمده و عمری در راه عزّت مسلمانان تلاش کرده، آثاری افتخار آفرین خلق کرده و با آثارش راه زندگی شرافتمندانه را نشان داده، هزاران بیت شعر از خود به یادگار نهاده و در نهایت حدود سالهای 800 الی 808 دنیای فانی را وداع گفته است. برخی ادیبان او را تبریزی دانستهاند. از او آثاری چون: دیوان، مثنویهای: داستان ابلیس، قیز و جهود، قاضی و اوغری، ورقا و گلشا، مقتل امام حسین را در دست داریم. واقعهی جانسوز کربلا و شهادت امام حسین و 72 تن از یاران باوفای ایشان، موضوع مثنوی مقتل است. این مثنوی اثری تاریخی نیست، بلکه مدّاح، حادثهای از دل تاریخ را موضوع اثر خویش ساخته تا توسط آن بتواند زیباییهای عشق و شهادت را نشان دهد. اثری سرشار از عشق، شجاعت و حماسه. در اینجا مرگی در کار نیست؛ همهاش زندگی است و جاودانگی. شهیدان نمیمیرند بلکه با فداکاری خود با ایمان و اعتقادات راسخ خویش زندهی تاریخ باقی میمانند. زبان حماسی یوسف مدّاح در این اثر، به اوج زیبایی و حلاوت رسیده است. چنان زیبا و دل انگیز است گه معصومیت و مظلومیت شهیدان کربلا با عشق و عظمت موجود در تک تک چهرههای عاشورا دل هر خوانندهای را بسوی حقیقت نهفته در آن فرا میخواند و دل آنان را مجذوب این زیباییها میکند و راه زندگی شرافتمندانه را میآموزد. یوسف مداح حماسهسرای عاشورایی است. عاشورایی که قهرمانانش با مظلومیتهای فراوان، عشق میآموزند و دلدادگی را به اوج میرسانند و ایمان را در دل مسلمانان بارور میسازند. یوسف مداح شاعر بزرگ آذربایجان یکی از هزاران درویش صوفی مسلکی است که شهرهای فراوانی را زیر پا نهاده، در حالیکه در دستی تبر و در دستی دیگر کشکول داشته است ایل به ایل و شهر به شهر گشته و در میان مردم با بازگویی داستانهایی از شجاعت و فداکاری ائمه و خواندن مولودیها، فروغ عشق امامان را در دلها بر میافروختند و به تبلیغ شیعه میپرداختند. این شاعران با عناوینی چون مدّاح، شیّاط و درویش معروف میگشتند و یوسف مدّاح یکی از این شاعران مردمی بشمار میآید. نگاه مدّاح به اسلام و عرصهی ایمانی لبریز از زیباییهاست. او همانند مسلمانی مؤمن و معتقد، به حوادث کربلا مینگرد و آنرا نقطهی عطفی در تاریخ میشمارد که شرف افزا و افتخارآفرین است. حماسهی کربلا داستان قهرمانی و فداکاری و سرشار از عشق و عاطفه، ایمان و فداکاری است. حادثهای غرور آفرین برای مسلمانان و حقارتی برای ظالمان تاریخ است. امام حسین قهرمانانی را به میدان میفرستد که تمام خواستهشان باورهای استوار و اعتقادات تغییرناپذیر مسلمانان تلقی میشود و قهرمانان کوچکترین شبههای در این امر ندارند. در برابر آنان، قدرتمندانی قرار گرفتهاند که جاه و جبروت ظاهریشان در برابر آنان رنگ میبازد. اینجا عشق، شهامت، باورهای پاک، وفا، صداقت است که در برابر ظلم، جلال و جبروت و قدرت ظاهری جان میگیرد و جلال دربار در برابر ایمان و عشق رنگ میبازد و جز حقارت و پستی سراغشان نمیآید. یوسف مدّاح در بیان اینهمه زیبایی، شاعری موفق است و اثرش ماندگار و جاودانه. حدیقه السعدا – مولانا فضولی مولانا فضولی عالمی بزرگ، فقیهی دانشمند و شاعری سترگ است. او نخستین عالمی است که مسالهی عدل و امامت را در حوزهی موضوعات فلسفهی اسلامی وارد نمود و همچون اصطلاحی خاص بکار برد. او کتاب "مطلع الاعتقاد فی معرفه المبداء و المعاد" را دقیقا بر همین اساس نگاشت که نمونهای زیبا از بینش عمیق و فلسفی اوست و نوآوری بشمار میآید. "حدیقه السعدا"ی مولانا فضولی در عرصهی شعر عاشورایی، اثری علمی و با تحلیلی تاریخی است. این اثر، مصیبت نامه نیست بلکه ماهیتی جهان بینانه و بینشی علمی را با خود دارد. فضولی در چنین فضایی به واقعهی کربلا مینگرد. این اثر دارای 10 باب است که به عنوان متن سخنرانی وی در ده روز نخست ماه محرم نوشته شده است. حدیقه السعدا روضه خوانی و یا مرثیه خوانی نیست بلکه نگاهی تاریخی تحلیلی به روایات مذهبی داشته و برداشتی کاملا دینی با بینش عمیق اسلامی دارد و اعتقادات تشیع مورد تدقیق قرار میگیرد. اما معلوم است که مظلومیت وارده بر امام حسین و اهل بیت میتواند رقّت دل هر شنونده و خوانندهای را موجب گردد و اشک بر چشمان او بیاورد. هنر شاعری نیز به کمک همین امر میآید تا در روح و ذهن خوانندگان تاثیر بگذارد. ولی مولانا فضولی در این اثر، چشم بر تاثیر عمیق آن بر روح و ذهن خوانندگانش میدوزد. فضولی این اثر را به نظم و نثر نوشته و از قلم شیوای خویش بیشترین بهره را برده است. همین امر سبب گشته است که در طول بیش از 4 قرن گذشته صدها شاعر اهل بیت، چشم به این اثر او دوخته و از آن بهره گرفتهاند شاعران بزرگی چون قُمری، ذاکر، دخیل، صراف، راجی و . . . هزاران شاعر مرثیه سرا تا امروز همچنان چشم بدان دوختهاند. قُمری و کنز المصائب حادثهی کربلا چنان بزرگ و عمیق بوده است که موضوع صدها کتاب به زبان ترکی قرار گرفته و از دیدگاه ادبی نیز شاهکارهای بزرگی آفریده شدهاند. مگر می توان هنگام سخن گفتن از شاعران این حادثهی بزرگ اسلام به آسانی از کنار نام بزرگانی چون قمری، راجی، ذاکر اردبیلی، منعم، صراف، و. . . گذشت؟ اگر یوسف مداح عاشورا را با دیدی حماسی و بیانی حماسی به نظم کشیده، فضولی با دیدی فقیهانه بدان نگریسته است، قمری دربندی با بیشنی عارفانه بدان نظر انداخته و زیباییهای عرفانی را در آن تجسم بخشیده است. قمری با قصیده و غزل به استقبال این واقعه میرود و عارفانههایی میسراید که دل هر خوانندهای را از چشمهی عرفان عمیق اسلامی سیراب میسازد. اثر 12 هزار بیتی کنزالمصائب دارای چنین محتوایی است. او با ساقی نامه آغاز میکند و میسراید: پیاله وئر منه ساقی، الم هواسی گلیر یاواش – یاواش گؤزومون دُرِّ پُر بهاسی گلیر. . . کنزالمصائب قمری در دل هر خوانندهای احساس و هیجانی زیبا میآفریند و او را به اندیشه در کنه و عمق حرکت وامیدارد. در شعر او، نگاههای عارفانه و عاشقانه زیبایی خاص خود را دارد. حماسه کربلا و حکیم هیدجی حکیم هیدجی نیز یکی از بزرگترین سخنوران و شعرای سه زبانهی زنگان است که خلاقیت ادبی – هنری خویش را در زمینهی اعتقادات دینی و حکمت اسلامی بکار گرفته است. آثار او در هر موضوعی اعم از اجتماعی، سیاسی و اخلاقی، در چارچوب اعتقادات زلال و استوار دینی اوست. او که فقیهی عالیقدر، عالمی معتقد و شاعری زبردست است تمام استعداد و هنر خلاقهاش را برای تحکیم اعتقادات دینی مردم بکار گرفته است. فیلسوفی است که تمام همّ و غمّش اسلام و باورهای استوار دینی است و در این راه از هیچ تلاش و کوششی فروگذاری نکرده است. قدرت شعری او مثال زدنی است و شعرش نمونهی زیبایی از شعر سدهی گذشتهی ایران – به هر سه زبان اسلامی است. اما سخن ما در اینجا بر روی منظومهی قصهی کربلاست که تا امروز مورد غفلت قرار گرفته است. ادبیات مرثیه در آذربایجان دارای تاریخی کهن است. از دوران پیش از اسلام تحت عنوان آغیلار، اوخشامالار و بایاتیلار، مراثی فراوان تا زمان ما باقی مانده است. ادبیات مرثیه بعد از اسلام تداوم همان جریان است اما حوادث کربلا را باید بالاترین و تاثیرگذارترین مرحله در این ادبیات دانست. در ادبیات ترکی کسانی چون يحيي بخشي 905٫ ه ق)، لامعي ( ۹۳۸ه. ق) حاجي نورالدين افندي (۹۴۰٫ ه .ق) جزو نخستین شاعرانی هستند که در رثای امام حسین (ع) نوشته اند. اما بسیاری از شاعران ترکیگوی ما مانند مولانا فضولی از حوادث عاشورا با بینشی عرفانی شعر گفتهاند. بسیاری از شاعران دایرهی شیخ صفی اردبیلی نیز با بینشی عرفانی به حادثهی کربلا نگریستهاند. حتی شاه اسماعیل صفوی نوحههای چندی به ترکی نوشته که در همهی آنها نگرش عرفانی موجود است و رجز خوانی هم جای خود را دارد. طوری که امروزه نوحههایی که میشنویم مانند: بوگون ماتم گونوگلدي آه حسين و واحسين سنين دردين باغريم دلدي آه حسين و واحسين كربلانين يازيلاري شهيد دوشدي غازيلاري فاطما آنا قوزولاري آه حسين و واحسين برگرفته از دیوان شاه اسماعیل صفوی است. بسیاری از پژوهشگران عاشورایی، صفویه را نقطهی عطفی در آداب و مراسم محرم و صفر در کل ایران میدانند. البته ادبیات مرثیه تنها به حوادث کربلا ختم نمیشود، بلکه از اتفاقات حزن انگیز در رحلت پیامبر گرامی تا شهادت امام علی (ع) و فاطمه زهرا (س) نیز اشعار سوزناکی نوشته شدهاند. اما عاشورا اوج این ادبیات شمرده میشود. ادبیات مربوط به کربلا، صرفا گریه و زاری نیست، بلکه سرشار از عرفان و حماسه نیز هست. برای اینکه نمونهای از اشعار عرفانی و نگرش اینچنینی در ادبیات ترکی را آورده باشیم به نمونهای از این اشعار توجه فرمایید: صبردن قطع كف و ساعد مني منع ائيلهمز نخلي قيلماز منحرف نقصان برگ و شاخسار مرد ميدان بلايم قطع اعضادن نه باك؟ شهپر همتده دور پرواز اوج اقتدار. . . بیاد داشته باشیم که در میان مقتل نویسان ترکی گوی بزرگان چون ملا حسین دخیل مراغهای هستند که مقتل ایشان اثری 7 جلدی است. مرثیه جدای از مقتل نویسی است. مرثیه معمولا نوشتههای نظم و نثر حزن انگیز و دلسوز این جریان است؛ در حالیکه در مقتل علاوه بر همین حزن انگیزی و بیان مصیبت، آوردن دلایل و عظمت حوادث نیز موضوع بحث میباشد. مراثی دارای مراحل و مراتب خاصی هستند از جمله: مراثی ساده مراثی مركب مراثی تحليلي مراثی گيريزلي در عرصهی مراثی ساده، آثار و اشعار آیت الله خسروشاهی شایستهی ذکرند. مراثی تحلیلی ایشان نیز بسیار معروف و دلنشینند. کسی نمیتواند در زمان خواندن فردی و یا جمعی این مراثی نَگِریَد. در زمانهی ما، نوحه و مرثیه با تحریفات مختلف از دایرهی ادبیات دور افتاده و گاهی با خرافات نیز عجین گشته است. این دیگر ادبیات نیست. شبیه گردانی نیز بخشی از ادبیات مرثیه است که در آذربایجان دارای تاریخی حداقل 700 ساله است. در اینجا ضروری است به موسیقی نوحهها لحظهای دقت کنیم. در نوحههای سرودهی امروزی نوحه خوانان نیز از توجه بدان ناگزیرند، زیرا مُقام موسیقی نوحه علمی زیبا در موسیقی است و باید حزن و اندوه نوحه را نشان دهد نه اینکه سینه زن را به رقص درآورد!؟ در آذربایجان این موسیقی چنان رشدی داشته است که نام دستگاههای مخصوص نوحه خوانان شده است مانند: حاج حسينقلي سهگاهي، سليم سهگاهي، ديزمار هاواسي، حجازي و . . . که در سینه زنی متفاوت از زمان شاه بیت خوانی، مرصع خوانی و . . . است. نوحه خوانان هر یک سبکهای خاصی دارند. قالبهای شعری نوحه نیز از مواردی است که در ادبیات مرثیهی آذربایجان جای بحث و گفتگو دارد. اینهمه غنا در ادبیات مرثیه فرصتی و مجالی بیشتر میطلبد. نوحه در ادبیات ترکی را می توان به سه دوره تاریخی تقسیم کرد: شاعران کلاسیک نخست نوحه مانند فضولی، خطایی، نباتی و . . . شاعران دورهی میانه کلاسیک مانند: صراف، راجی، سیدعظیم شیروانی، میرزه علی اکبر صابر، سعدی زمان، نیّر، شكوهي و . . . شاعران معاصر مانند: یحیوی، منزوی اردبیلی، انور، منعم، شاهی، مضطر، معنوي، دلریش و . . . عباسقلی آقا یحیوی (تاج الشعرا) یحیوی از شاعرانی است که خصوصیات ادبی بزرگان کلاسیک ایران و آذربایجان را حفظ کرده و در عین حال از دیدگاه بیان و فرمهای شعری نگاهی کاملا معاصرالنه به امروز دارد. همین امر شعر و نواحی او را تاثیرگذار کرده است. همچنین در اشعار او شاهد نظمی استوار و یکسانی غریبی هستیم. آهنگ تغییر در شعر او نه یکباره که بتدریج رخ مینماید و از داستان به سوز و گدازهای عارفانه میرسد. در کنار بهرهگیری از هنرهای استوار کلاسیک، بهرهگیری از هنرها و بیان معاصر، همچنین زبان و واژگان معاصر نیز شعر او را دلنشین میسازد. پیوند منطقی بین قسمتهای مختلف شعر از دیگر مشخصات مراثی و نواحی اوست. مثلا به منظومهای که برای عصر عاشورا نوشته است توجه فرمایید: بويوردو ختمالانبياء سفينه النجا حسين (ع)، چراغ رهنما حسين فروغ نه سما حسين. در پایان همین منظومه که بخش نتیجهگیری شعر اوست با بیانی پیروزمندانه و موفقیت آمیز به اتمام میرساند و نه با زاری و حقارت: باشيمي قووزاديم نه گؤردوم اول زمانيده هلالي قووسدور، قزخ چكيلميش آسمانيده حرير هفترنگ تك عياندي كهكشانيده بو ايكي جمله ثبت اولوب او منجلي كمانيده سفينه النجا حسين، چراغ رهنما حسين. متاسفانه نبود مراکز آموزشی زبان و ادبیات ترکی در ایران سبب فراموشی و غفلت نوحهگویان و مداحان تمام ایران گشته و ادبیات سخیف و تحقیرآمیزی را با وجود انقلاب اسلامی در خیابان و صدا و سیما شاهدیم. همین خصوصیات زیبا و ادبی اشعار استاد یحیوی است که لقب "تاج الشعرا" به ایشان داده میشود و حتی رهبر انقلاب نیز در تلویزیون به قرائت اشعار او میپردازند. هر یک از اشعار او دارای آهنگ و وزن مخصوص و منحصر به خود است. جالب است که عرفان، حماسه و رثا در شعر یحیوی وحدت کاملی تشکیل می دهد و در عین حال سخنانی حسرتبار، حزن انگیز و معنادارهستند. این اشعار در عین حال که عرفانی اند حماسی نیز هستند. مثلا در مقایسه با اشعار عرفانی بیضای اردبیلی هرچند که عرفان بالا بلندی را مطرح میکند اما دارای درجهی رثایی بیشتری هم هست و خبری از حماسه در آن نیست. از دیگر خصوصیات شعر یحیوی مطابقت آهنگ و موسیقی شعر با مضمون آنست. همچنین استفاده از هنر و صنعت مبالغه و غلو حدی و حصری دارد و اجازه به تحریف نمیدهد بر خلاف آنچه که امروزه مرسوم شده است. ادبیات ترکی آذربایجانی در طول سده ها ضمن داشتن عرصه های متنوع اجتماعی، سیاسی، اخلاقی، و. . . ، مشحون از آموزه های اسلامی و نمادهای دینی است. امروز بیشتر شعرای آذربایجان که به خلاقیت ادبی مشغولند از سرچشمه های زلال دینی برخوردارند. کدام شاعری را سراغ دارید که خلاقیت ادبی خویش را با زیبایی های دینی آذین نبسته باشد؟ حتی امروز هزاران شاعر، عالم و دانشمند در آثار نوشتاری خویش به آموزه های دینی می آویزند و هنر و استعداد خود را در دامن اسلام پرورش می دهند نمونه های برجسته ی این عرصه چنان فراوانند که نام بردن شاید با غفلت نام بزرگانی همراه باشد که ظلم بشمار می آید و لذا از ذکر نامشان پرهیز می کنیم. اما آیا می شود نام شهریار، کریمی مراغه ای، باریشماز و هزاران شاعر دیگر را فراموش کرد؟ نتیجه گیری: ادبیات ترکی آذربایجان دارای غنایی فراوان گسردگی بسیاری است که در دامن اسلام پرورش یافته و زبان ترکی زبانی برای قرآن و مسائل اسلامی مطرح بوده است. ترجمهی قرآن به ترکی دارای تاریخی استوار و قدیمی است و تعداد ترجمههای ترکی نشانگر عشق و علاقه دانشمندان و علمای آذربایجان به اسلام است. از دیگر سو، ادبیات مرثیه در تاریخ ادبیات ترکی ایران دارای غنا و گستردگی بیمانندی است و شاعران مرثیه سرای ترکی، از غزلسرایان زبدهی تاریخ ادبیات بودهاند. واقعهی عظیم کربلا دستمایهی آفرینش ادبی و هنری شاعران قرار گرفته و هر یک به فراخور استعداد و تخصص خود از جنبههای گوناگون به این حادثه نگریستهاند. در این میان – در ادبیات ترکی، یوسف مداح در قرن هشتم با نگرشی حماسی بدان پرداخته، مولانا فضولی دیدی فقیهانه بدان داشته، ضمن ارائهی عدل و امامت در حوزهی فلسفی، نوآوری شجاعانهای کرده است، قمری دربندی نیز آن را با بینشی عارفانه مورد بررسی قرار داده است. در این میان، حکیم هیدجی به عنوان صاحب نظری عالم در عرصهی حکمت و فلسفه، حادثهی کربلا را حماسی بررسی کرده و زیباییهای استوار در عقیده را استحکام بخشیده و نقطهی عطفی در زنده نگهداشتن این واقعهی عظیم تاریخی پدید آورده است. پوشانیدن لباس ادبی ترکی بر این موضوع، زیبایی اثر را دو چندان کرده است و هنر حکیم در این موضوع دل انگیز و زیباست. زبان فاخر و هنر شعری هیدجی، پنجرهی نوینی را در روایت حادثه گشوده است. تردیدی نیست که با آغاز تدریس زبان و ادبیات ترکی آذربایجانی در دانشگاهها و مدارس، فهرست کتابهای نوحه و دینی چنئین برابر متون خواهد بود که برای تدریس در دانشگاهها هم اکنون بکار میرود. متاسفانه نبود مراکز دانشگاهی برای تدریس و تدوین آثار ترکی، سبب غفلت مردم و حتی ادیبان ایرانی از گنجینهی بی بدیل ادبیات و فرهنگ اسلامی – ترکی ایران شده است. با تشکیل همایشهایی از این نوع، مسلّما راه را برای بهرهگیری از متون اسلامی – ترکی ایران میگشاید و در تکوین فرهنگ ایرانی – اسلامی مثمر ثمر خواهد بود. منابع: محمد رضا کریمی، تاریخ ادبیات آذربایجان، تبریز، 8 جلدی، 1389. جارالله زمخشری، مقدمه الادب، تصحیح و مقدکه: م. کریمی، تبریز، نشر اختر، 1395. مجله ترجمان وحی، شماره 1 و 2، 1377. جارالله زمخشری، الکشاف، ترجمه مسعود انصاری، تهران، انتشارات ققنوس، 4 جلدی، 1389. یوسف خاص حاجب، قوتادغو بیلیک، ترجکه: م. کریمی، تبریز، نشر اختر، دو جلدی، 1394. ديوان حكيم هيدجي، مقدمه م. كريمي، تهران، 1382. محمدرضا فشاهي، واپسين جنبش قرون وسطايي، تهران، 1354. دده قورقود کتابی، بکوشش محمدعلی فرزانه، انتشارات فرزانه، تهران،1357 ، ص 7. دکتر حداد عادل، معرفی و بررسی ترجمه قرآن کریم، ترجمان وحی، شماره 31، 1391، ص85. ج. اکمان، دوغو تورکجهسینده بیر قرآنین چئویریسی، TDAY – ، آنکارا، 1988. محمود كاشغري، ديوان لغاتالترك، بسيم آتالاي، آنکارا، 1999. محمئد کاشغری، دیوان لغات الترک، ترجکمه دکتر حسین محمدزاده صدیق، تبریز، 1380. اديب احمد، عتابة الحقايق، به همت: م.کريمي، اردبيل، ساوالان، 1378. سيد کمال قارالي اوغلو، تورک ادبياتي تاريخي، استانبول، 1973. احمد يسوي، ديوان حكمت، تهران، انتشارات الهدي، 1379. صفحه ای از ترجمه ی ترکی قرآن در سده ی هفتم هجری که توسط آقای مهدی رضائی مورد تحقیق و پژوهش قرار گرفته است. ترجمه ترکی دستور حضرت علی (ع) به والی آذربایجان که در سال 445 هجری در تبریز به ترکی ترجمه شده است. دو برگ از کتاب عتبه الحقایق ادیب احمد نسخهی خطی تفسیر و ترجمهی قرآن به سال 715 هجری که در کتابخانهی آستان قدس رضوی نگهداری میشود.
[1] [1] بحارالانوار، علامه محمدباقر مجلسی، موسسه الوفا، ج 17 ص 170 ؛ ج 20 ص189 ، بیروت، 1983. / صحیح بخاری، أبی عبدالله محمد بن إسماعیل بن إبراهیم ابن المغیرة بن برزبة البخاری الجعفی، دار دالطباعة العامرة، ج 2، ص 164 362 ،] بی تا[، استانبول، صحیح مسلم، أبی الحسین مسلم بن الحجاج ابن مسلم القشیری النیساری، ج 1، دارالفکر، ص825 ؛ محمع البیان فی تفسیر القرآن، أمین الاسلام أبی علی الفضل بن الحسن الطبرسی، مؤسسه الأعلمی للمطبوعات، ج 2، بیروت، 1425 ق / 1995م. [2] دده قورقود نخستین کتاب ترکی نوشته شده در ایران است: دده قورقود کتابی، بکوشش محمدعلی فرزانه، انتشارات فرزانه، تهران،1357 ، ص 7. [3] م. کریمی، تاریخ ادبیات آذربایجان، 6جلدی، جلد 3، زنجان، 1384، ص195. [4] مجله ترجمان وحی، شماره 1 و 2، 1377. [5] دکتر حداد عادل، معرفی و بررسی ترجمه قرآن کریم، ترجمان وحی، شماره 31، 1391، ص85. [6] همان نشریه، ص 42. [7] ج. اکمان، دوغو تورکجهسینده بیر قرآنین چئویریسی، TDAY – ، آنکارا، 1988، ص 51 – 69.
[8] ج. اکمان، همان، ج 21، ص 15 – 24. [11] محمئد کاشغری، دیوان لغات الترک، ترجکمه دکتر حسین محمدزاده صدیق، تبریز، 1380. [12] ) اديب احمد، عتابة الحقايق، به همت: م.کريمي، اردبيل، ساوالان، 1378. [13] ) محمد دؤنمز، ادبيات کلاسيک آذربايجان، اديب احمد، اميد زنجان، شماره 29، 1373. _ م.کريمي، اديب احمد، اميد زنجان، شماره 142، 1375. _ سيد کمال قارالي اوغلو، تورک ادبياتي تاريخي، استانبول، 1973. 1) محمد دؤنمز، برگهايي از ادبيات كلاسيك آذربايجان، اميد زنجان، شماره65، 1374. _ احمد يسوي، ديوان حكمت، تهران، انتشارات الهدي، 1379. _ سيد كمال قارالي اوغلو، تورك ادبياتي تاريخي، استانبول، 1973. این مقاله در همایش هویت اسلامی - ایرانی آذربایجان در اول آذرماه 1396 در مشکین شهر به عنوان مقاله برگزیده انتخاب شده است.
نظرات بینندگان این خبر فاقد نظر می باشد نظر شما
طراحی وب سایت آریایک توسط aryanic highportal aryanic
|
تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به موسسه هویت و مهدویت مشگین شهر است و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلامانع است. ((طراح : صفری ))
|