صفحه اصلياخبارمقالاتچند رسانه ایگزارش تصویریجشنواره عباس زمان
جمعه ١٠ فروردين ١٤٠٣
آخرین اخبار
هفتمین جشنواره تئاتر منطقه ای مشگین شهر با معرفی برگزیدگان به کار خود پایان داد.
دشمنان این کشور در صدد تسلط بر منابع کشور هستند و با استقلال ما مخالفد
نوجه فرهنگ در دولت مردمی و انقلابی مورد انتظار مردم و رهبری است
دشمن با دوقطبی سازی سعی در انشقاق جامعه متحد اسلامی دارند
سیاست کلی شورای عالی انقلاب فرهنگی تقویت شوراهای فرهنگ عمومی شهرستان هاست
قرارگاه فرهنگی محرومیت زدایی در جهت اجرای عدالت فرهنگی در شهرستان های کشور راه اندازی شده است
رخی شایعه کردند که ایران می‌خواهد با جمهوری آذربایجان بجنگد؛ این ناجوانمردانه‌ترین تهمت به ایران است
ضرورت جهاد تبیین و رصد مسائل فرهنگی شهرستان ، ارائه راهکارهای عملی با محوریت گام دوم انقلاب اسلامی
استکبار جهانی با راه اندازی جنگ تمام عیار ترکیبی به مقابله با نظام اسلامی ایران برخاسته است.
رخشش هنرمندان تئاتر مشگین شهر در ششمین جشنواره منطقه ای تئاتر افراد دارای معلولیت (طلوع) زنجان، با نمایش عاقبت پس انداز
اخبار > موسيقی از هنرهای شريف و از الطاف الهی بر بشر است/ همزبانی، موجب همفکری می‌شود/ نگاهی به مساله «مُد» از منظر اسلامی


کد خبر: ٧٠٦ تاریخ انتشار:شنبه ٢ شهريور ١٣٩٨ | ١١:٤٧ تعداد بازدید: ...

سبک زندگی در گام دوم انقلاب اسلامی؛ جلسه پنجم

موسيقی از هنرهای شريف و از الطاف الهی بر بشر است/ همزبانی، موجب همفکری می‌شود/ نگاهی به مساله «مُد» از منظر اسلامی

سخن ما اين است که در گام دوم انقلاب، حضرت آقا فرمودند گام دوم خودسازي، جامعه‌سازي و تمدن‌سازي است. براي هر سه نياز به سبک زندگي فردي، اجتماعي و تمدني داريم. يعني مدل‌هايي براي همه انسان‌ها و جوامع انساني ارائه دهيم.

حجت الاسلام و المسلمين دکتر احمد حسين شريفي، استاد حوزه و دانشگاه، عضو هيئت علمي و استاد تمام گروه فلسفه مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني(ره)، نويسنده و پژوهشگر علوم انسانی و اسلامی است. از ايشان تاکنون 29 کتاب منتشر شده است که از آن جمله مي‌توان کتاب‌هاي «سبک زندگي اسلامي ايراني»، «؛آيين زندگي (اخلاق کاربردي)»، «جنگ نرم»، «موج فتنه»، «درآمدي بر عرفان حقيقي و عرفان هاي کاذب» و «دانشنامه اخلاق کاربردي» در پنج جلد را ذکر کرد.
 
متن پيش رو، قسمت پنجم از سلسله جلسات دهه اول ماه مبارک رمضان 1440 مصادف با ارديبشهت 1398 است که در حسينيه الغدير قم با عنوان «سبک زندگي و هنرهاي بي‌کلام انتقال پيام» ارائه شده و در نهايت  توسط دفتر فرهنگي 57 تهيه و تنظيم شده است.
 
در جلسات گذشته درباره موسيقي سخن گفتيم. گفته شد که آغاز موسيقي توسط حکيمان و فرزانگان بوده است. مبدع آن فيثاغورث و مدافعان آن فيلسوفاني مانند فارابي و ابن‌سينا و اخوان الصفا و امثال آنها بوده‌اند. اشاره کرديم که در نظر ما، چون اسلام عزيز پيامش، پيام هنري و يکي از ابعاد اعجاز قرآن، بعد هنري آن است و آيات الهي نيز موسيقي ويژه‌اي دارد، طبيعي است که نمي‌توان آن را مخالف هنر و موسيقي دانست. به تفصيل در جلسات پيشين در اين زمينه سخن گفتيم، در اينجا جمع‌بندي اعتقاد خودم را نسبت به موسيقي به اختصار بيان مي‌کنم و سپس موضوع ديگري از هنرهاي بي‌کلام انتقال پيام را بحث خواهم کرد.
 
اگر به آيات و روايات توجه کنيم، خواهيم ديد فضاي روايات و انديشه اسلامي به سمتي بوده که خواسته يک مدل و سبک الهي و تعالي‌جويانه از موسيقي را در جهان اسلام ارائه دهد و مسلمانان را به آن سمت سوق دهد. هم رواياتي که مي‌فرمايد زينت قرآن، صوت حسن است و يا قرآن را به الحان عرب و آهنگ‌هاي عربي بخوانيد. و هم سيره اهل بيت(ع) در تلاوت قرآن نشان مي‌دهد که اصل آهنگ و موسيقي مانعي ندارد. اگر مخالفتي با موسيقي شده، موسيقي غنايي است نه مطلق موسيقي؛ که در جلسه گذشته درباره آن سخن گفتيم.
 
به نظر مي رسد موسيقي اعم از کلامي و غير کلامي، از هنرهاي شريف و از الطاف و نعمت‌هاي الهي براي بشر است که به برخي از انسان‌ها عطا شده است. اما متأسفانه مانند هر نعمت ديگري، توسط برخي ديگر از انسان‌هاي شيطان صفت و ناسپاس به انحراف کشيده شده است و به همين دليل موسيقي‌هاي انحرافي فراواني در طول تاريخ به وجود آمده و سوء استفاده‌هايي صورت گرفته است.
 
در مجموع، بنابر تعاريفي که ارائه شد، موسيقي داراي دو عنصر نظم و زيبايي است. اساساً آهنگ نازيبا را موسيقي نمي‌گويند. لذا موسيقيدانان تمام دستگاه‌هايي که مي‌توان در آنها آهنگ زيبايي خواند، شناسايي کرده‌اند و آن را عرضه داشته‌اند. يعني ما هر آهنگ زيبايي توليد کنيم، در يکي از آن دستگاه‌هاي موسيقي گنجانده مي‌شود.
 
سطوح تناسب در موسيقي
نظم و تناسب مد نظر در موسيقي، داراي سطوحي است که به اعتقاد ما موسيقي ارزشمند موسيقي‌اي است که در همه اين سطوح داراي نظم و تناسب باشد:
سطح اول: تناسب دروني: يعني يک آهنگ خاص بايد اجزاي آن و قطعات و بخش‌هاي مختلف آن با هم تناسب و نظم داشته باشند؛ فراز و فرودهاي آن متناسب باشند.
 
سطح دوم: تناسب انساني: سطح ديگر از تناسب در موسيقي، تناسب انساني است. چون موسيقي يک هنر انساني است بنابراين، بايد با ذات و روح و فطرت انسان نيز تناسبي داشته باشد. لذا نبايد متناسب با شهوت و غضب و ابعاد حيواني انسان باشد و آنها را تحريک کند و رشد دهد. موسيقي انساني، بايد با ابعاد فطري و روحاني انسان تناسب داشته باشد. و البته نوازنده و خواننده‌اي مي‌تواند چنين آهنگي توليد کند که خودش روح پاک و انساني داشته باشد وگرنه «ذات نايافته از هستي بخش، کي تواند که شود هستي‌بخش». انسان آلوده و گنهکار و منحرف که نمي‌تواند آهنگي متناسب با فطرت پاک انساني توليد کند.
 
سطح سوم نظم و تناسب در موسيقي، تناسب با اجزاي آفرينش است: «تُسَبِّحُ لَهُ السَّماواتُ السَّبْعُ وَ الْأَرْضُ وَ مَنْ فيهِنَّ وَ إِنْ مِنْ شَيْ‏ءٍ إِلاَّ يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَ لكِنْ لا تَفْقَهُونَ تَسْبيحَهُمْ إِنَّهُ كانَ حَليماً غَفُوراً»  و موسيقي‌اي انساني و الهي است که با اين فضا هماهنگ باشد و بُعد خداجويي انسان را تقويت کند: «وَ لِلَّهِ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما بَيْنَهُما وَ إِلَيْهِ الْمَصيرُ»  موسيقي زماني آن تناسب کامل را خواهد داشت که با چنين حرکتي همراه باشد. شنونده صدا و آهنگ با شنيدن آن روحش خدايي‌تر شود و به سمت تعالي حرکت کند.
 
مُد و مُدگرايي
مقام معظم رهبري در گام دوم، به سبک زندگي اشاره کردند که سبک زندگي غربي، خسارت‌هاي بي‌جبراني را بر کشور و ملت ما تحميل کرده است و بايد آن مقابله کرد؛ و مقابله با آن نيز مستلزم جهادي همه‌جانبه و هوشمندانه است.
 
ذيل اين فرمايش، به هنرهاي بي‌کلام انتقال پيام اشاره کرديم که توسط غربي‌ها به شدت مورد استفاده قرار گرفته و توانسته افراد زيادي را به انحراف بکشاند. يکي از آنها موسيقي بود که به تفصيل بحث شد. هنر ديگري که اثر فرهنگي و اجتماعي فراواني دارد، هنر مد و مدسازي و به تبع آن مدگرايي است.
 
هنر مد و مدسازي، يک هنر جديد نيست. در طول تاريخ بشري، انسان‌ها همواره به دنبال مد و مدل‌هاي جديد بوده‌اند. طراحي‌هاي زيبا در لباس‌، مرکب، مسکن، خود موجب پيشرفت‌ها شده است. روش جديد در پوشش، آرايش، ابزارهاي رفاه و... که همراه را زيبايي و راحتي بوده است، موجب تغيير و تحولات شده است. اما مد و مدسازي به معناي فعلي که جوامع بشري به آن دچار هستند، محصول دنياي غرب و مدرنيته است. فرهنگ سرمايه‌داري و ليبراليسم موجب شده مدگرايي شکل بگيرد. 
 
واژه مد حداکثر 70 – 80 سال بيشتر عمر ندارد. مد، واژه‌اي فرانسوي است. ودر لغت به معناي روش، اسلوب، شيوه، رسم و سليقه است. اما در اصطلاح يعني روش و طريقه‌اي موقت که طبق ذوق و سليقه اهل زمان، طرز زندگي و لباس پوشيدن و خانه ساختن و مرکب سوار شدن و راه رفتن و حتي فکر کردن و ميل پيدا کردن را تنظيم مي‌کند. پس مُد، اختصاصي به پوشش و آرايش ندارد؛ بلکه به مسکن و حتي گرايش‌ها و روش فکر هم سرايت پيدا کرده است.
 
در حال حاضر، مُد از پيچيده‌ترين صنعت‌ها است. از صنايع بسيار پولساز و پر درآمد است و لذا کارتل‌هاي بزرگ اقتصادي پشت سر مدسازي هستند. مجلات متعدد رنگارنگي را به خود اختصاص داده است. رشته‌هاي مختلفي در دانشگاه براي مد و مدسازي شکل گرفته است. رشته‌هايي مثل طراحي لباس در خدمت توليد مدهاي جديد هستند. کارخانه‌ها و توليدي‌هاي متعددي براي اين مسأله شکل گرفته و پشتوانه اين هنر هستند. علاوه بر بعد اقتصاد، يکي از اثرگذارترين ابزارهاي انتقال فرهنگ و يکي از سريع‌ترين روش‌ها براي تغيير فرهنگي در جامعه است. بنابراين، يکي از اثرگذارترين ابزارهاي ايجاد و تغيير سبک زندگي است. به همين دليل ليبرال‌ها از اين ابزار براي تغيير فرهنگ ملت‌ها، جوامع و خانواده‌ها با تمام توان بهره مي‌برند.
 
يکي از معادلاتي که جاي بحث و گفتگو دارد، و به نظر مي‌رسد ارباب فرهنگ و رسانه‌هاي غربي، به خوبي آن را درک کرده و از آن استفاده مي‌کنند، اين است که همشکلي ظاهري در لباس، گفتار، راه رفتن، خانه‌سازي و... موجب همزباني مي‌شود. کسي که با قوم و ملتي همشکل شد، کم‌کم با آنها همزبان مي‌شود. همزباني، موجب همفکري مي‌شود. چيزي را خوب مي‌داند که او خوب مي‌داند. و چيزي را بد مي‌داند که او بد بداند. و همفکري نيز هم‌کيشي و هم‌ديني و هم‌هويتي را به وجود مي‌آورد. و لذا محصول و نتيجه‌اي که غرب در ترويج سبک زندگي غربي دنبال مي‌کند، غربزده کردن ملت‌ها نيست، بلکه غربي کردن ملت‌هاست.
 
غربزدگي نام کمي براي اين جنايت است. غربزدگي يعني ما داراي پايه و هويتي هستيم، اما در مواردي مانند غربي‌ها فکر مي‌کنيم. اصطلاح غربزدگي در بردارنده اصالت فرهنگي فرد يا جامعه غرب‌زده هست. اصطلاحي که مرحوم جلال آل احمد از سيد احمد فرديد اقتباس کرده و در مقدمه کتاب معروف «غربزدگي» هم به آن اشاره مي‌کند، در سال‌هاي اخير مورد مخالفت برخي روشنفکران قرار گرفته است که چرا به ما مي‌گوييد غربزده؟! ما غربزده نيستيم؛ زيرا يک فکر است و سبک زندگي و فرهنگ است که ما هم آن را قبول داريم، لذا در حقيقت اينها غربزده نيستند، بلکه غربي هستند. اما غربي فرهنگي نه غربي جغرافيايي و اقليمي.
 
در روايات نيز به اين مسأله و تأثير مد و مدگرايي تصريح شده است. اميرالمؤمنين(ع) مي‌فرمايند: «قَلَّ مَنْ تَشَبَّهَ بِقَوْمٍ إِلَّا أَوْشَكَ أَنْ يَكُونَ مِنْهُم‏» چه بسا کساني که شبيه ملت و قومي شوند و مانند آنها مي‌پوشند و فکر مي‌کنند، و به يکي از آنها تبديل شوند. 
 
ويژگي‌هاي مد و مدگرايي
اين هنر داراي چند ويژگي است:
ويژگي اول اينکه مد، موقتي و گذراست. ما نيز اگر مروري داشته باشيم، خواهيم ديد مد يک هوس اجتماعي است. لذا مدها دائماً نوشونده و بي ثبات‌اند. مثلاً به ياد داريم که در زماني شلوارهاي پاچه گشاد مد بود. بعد از مدتي، شلوارهاي پاچه تنگ مد شد. بعد از آن لباس‌هاي پاره و رنگ پريده مُد شد. اينها نشان مي‌دهد که مدت پسندگي مدها معمولاً کم است.
 
ويژگي دوم، بي‌منطق بودن مدگرايي و مُدهاست. عقلانيتي پشت آن نيست. به همين دليل مُد و مُدگرايي در يک جامعه، يک زنگ خطر براي مسئولان فرهنگي است. به هر ميزان در يک شخص يا خانواده يا گروه يا جامعه‌اي، گرايش به مُد شديدتر باشد، به همان ميزان عقلانيت در آن فرد و خانواده و جمع کمتر است. اساساً هيچکس نمي‌تواند در مسأله مد يک عقلانيتي را طرح کند. چگونه مي‌شود يک عده از مردم به لباس‌هاي پاره و رنگ پريده و چروکيده علاقمند شوند و آن را زيبا بدانند؟ چگونه مي‌شود برخي در عالم، به عطرهاي لجن علاقمند مي‌شوند؟‌! هزينه کنند که بوي گند به خود بزنند.
 
در همين يکي دو دهه قبل، عطر لجن و تعفن، جزو گرانترين عطرها شد! البته سِرّ مسأله اين بود که گروهي که به شکاف طبقاتي اعتراض داشتند به عنوان نماد آمدند به جاي زدن عطر، به خود لجن زدند. مثلاً فلان خوانندة مشهور غربي، کنسرت برگزار مي‌کرد، لباس‌هاي پاره مي‌پوشيد و لحن به خود مي‌زد و به اين وسيله مي‌خواست به شکاف طبقاتي و به سبک زندگي يک درصدي‌ها اعتراض کند. پيروان چنين شخصي هم در اشغال‌داني‌ها لباس‌هاي پاره و چروکيده را جمع مي‌کردند و مي‌پوشيد. کارتل‌هاي اقتصادي آمدند و همين لباس‌ها را توليد کردند و همين افراد معترض مي‌رفتند آنها را مي‌خريدند! مي‌گفتند چرا دنبال لجن در کوچه و خيابان باشيد، خودمان برايتان توليد مي کنيم! نظام سرمايه‌داري و اقتصادي ليبرالي و اقتصاد بازار آزاد يعني همين! هر ذائقه‌اي داشته باشيد، مهم که منطقي پشت سر آن باشد يا نباشد، مهم نيست که تأمين آن در راستاي اهداف انساني باشد يا نه، مهم آن است که سرمايه‌داران بتوانند از طريق آن به سود و منفعت بيشتري دست پيدا کنند.
 
مدگرايي پس از انقلاب، در دهة اول انقلاب، وضعيت نسبتاً رضايت‌بخشي داشت؛ اما در اثر غفلت‌ها از يک طرف و هجمه سبک زندگي غربي و شبکه هاي ماهواره اي و امثال آن از طرف ديگر، مسأله مد و مدگرايي خسارت‌هاي فرهنگي زيادي به جامعه ما به ويژه نسل جوان جامعه وارد کرده است. امروزه در مدهاي ناظر به زيبايي، جزو رتبه‌هاي اول دنيا هستيم. بنابر برخي آمارها، ايران هفتيمن مصرف کننده حوزه لوازم آرايشي و مدهاي مربوط به اين عرصه است. جراحي‌هايي زيبايي و مسائل مرتبط با مد و مدگرايي، هزينه‌هاي سرسام‌آوري بر خانواده‌ها بار مي‌کند و افزون بر آن، مشکلات روحي و رواني و اختلافات و بيماري‌هاي شديدي را موجب شده است. در حوزه مدهاي مربوط به پوشش و آرايش، حداقل در ميان عده‌اي از جوانان و زنان در برخي شهرهاي بزرگ وضعيت نگران کننده‌اي داريم که روز به روز به آن دامن زده مي‌شود. 
 
همين مسأله موجب شده دشمنان اسلام، اين آسيب را فرصت بشمارند و براي تغيير سبک زندگي، به ترويج مد بپردازند.
 
«نايل فرگوسن» يکي از استراتژيست‌هاي غربي که از نوجمهوري‌خواهان آمريکاست و براي سخنان و طراحي‌هاي خود فيلم‌هاي مستند توليد مي‌کند. با اينکه فرد نسبتاً جواني است، اما از او به عنوان برژنسکي آينده غرب ياد مي‌کنند. او در فيلم‌هاي خود مي‌گويد راز اصلي فروپاشي اتحاد جماهير شوروي و امپراطوري شرق، تغيير سبک زندگي و ترويج سبک زندگي آمريکايي در آنجا بود. به اين صورت که غرب با فرهنگ و ذهنيت مردم شوروي به ويژه جوانان و نوجوانان کاري کرد که آنها حاضر بودند مدت‌هايي طولاني براي خريد ساندويچ مک‌دونالد در صف بياستند؛ اغلب آنها علاقه‌مند به شلوار جين شدند. و بدين وسيله بعد از تسخير ذهن و ضمير و رفتار جوانان و نوجوانان شوروي، فقط يک تلنگر براي فروپاشي نظام کمونيسم کافي بود. براي فروپاشي ايران نيز همين راه را پيشنهاد مي‌دهد. يعني معتقد است با ترويج مدها و سبک پوشش غربي، مي‌توان جمهوري اسلامي ايران را به فروپاشي کشاند. حتي برخي از مخالفان جمهوري اسلامي گفته بودند به جاي بمب اتم، شلوارهاي ساپورت و چسبان و تنگ زنانه و مردانه بر روي ايران بريزيد. اين بهترين بمب است. بمب فرهنگ و اخلاق است. شخصيت و اخلاق و خانواده و عفت و حياي اجتماعي را نابود مي کند و متأسفانه تا حدودي هم موفق بوده‌اند.
 
چرايي مدگرايي
مناسب است چرايي مسأله را هم بدانيم. اگر ما تحليل درستي از علل اين مسأله نداشته باشيم، نمي‌توانيم مواجهه‌اي درست و واقع‌بينانه به آن داشته و ابعاد آسيب‌زاي آن را درست درمان کنيم. فهم علت و دليل يک چيز، مقدمه فهم راهکار و نوع مقابله با آن چيز است. لذا در علوم انساني گفته مي‌شود «تبيين» و «تفسير» هميشه مقدم بر «چه بايد کرد» است.
 
چرا انسان‌ها و جوامع گرايش به مد دارند؟ جامعه‌شناسان و روانشناسان دلائل مختلفي براي آن ذکر کرده‌اند اما به نظر بنده مدگرايي به شکل فعلي آن محصول سبک زندگي غربي است و وابسته به نظام سرمايه‌داري و اقتصاد بازار آزاد است که هيچ حد و مرزي براي خود قائل نيست و فقط به دنبال کسب سرمايه و چپاول جامعه و انسان‌هاست؛ ولو به قيمت اخلاق و انسانيت باشد. يکي از فيلسوفان غرب بنام «مايکل سندل» که کتاب‌هاي خوبي در نقد ليبراليسم و عدالت ليبرالي نوشته، کتابي دارد با عنوان «آنچه با پول نمي‌توان خريد».  وي در اين کتاب با ذکر نمونه‌هاي مختلفي به خوبي نشان مي‌دهد که نظام سرمايه‌داري غرب به همه چيز نگاه بازاري دارد؛ حتي به اخلاق و دين و انسانيت. به تعبير ديگر معتقد است که سرمايه‌داري هيچ مرزي براي اخلاق و انسانيت باقي نگذاشته است؛ همه را قرباني پول و سرمايه کرده است. به هر حال، مسأله مد و مدگرايي، يک مسأله طبيعي و انساني نيست. بلکه مسأله‌اي است که سرمايه‌داران و سودجويان عليرغم علم به غيراخلاقي بودن آن، به آن دامن مي‌زنند.
 
اساس اين مسأله نيز به فطرت بشر باز مي‌گردد. انسان غرائزي دارد که باعث مي‌شود سرمايه‌داران و مُدسازان از آن سوء استفاده کنند. يکي از آنها غريزه زيبايي‌خواهي است. تک تک ما زيبايي‌خواه هستيم. برخلاف حيوانات که به تعبير شهيد مطهري براي آنها محتواي آخور مهم است؛ و مهم نيست که محتواي آخر به صورت منظم و زيبا چيده شده باشد يا خير. اصل داشتن يک سرپناه و طويله مهم است اما اينکه دکوراسيون طويله به چه شکل باشد، هيچ اهميتي براي آنها ندارد. اما براي انسان، در پوشاک و نوشاک و مسکن، نه تنها محتوا، بلکه نحوة چينش آنها و نظم و انضباط و زيبايي آنها هم بسيار مهم است. 
 
دو غريزه ديگر، نوگرايي و تنوع‌طلبي است. انسان‌ها به طور فطري نوگرا و تنوع‌طلب‌اند. جالب آنکه دين هيچگاه نوگرايي و تنوع‌طلبي و زيبايي‌گرايي را محکوم نکرده است. چون دين براي سرکوب و نابودي غرايز نيامده است، بلکه براي هدايت و مديريت غرايز آمده است.
 
معيارهاي مُد اسلامي
سخن ما اين است که در گام دوم انقلاب، حضرت آقا فرمودند گام دوم خودسازي، جامعه‌سازي و تمدن‌سازي است. براي هر سه نياز به سبک زندگي فردي، اجتماعي و تمدني داريم. يعني مدل‌هايي براي همه انسان‌ها و جوامع انساني ارائه دهيم. نکاتي که خواهيم گفت مي‌تواند در اين خصوص راهگشا باشد. اينکه نحوه مواجهه ما با اين گرايش‌هاي فطري و غرايزي که غربيان از آن سوء استفاده کرده‌اند، چگونه بايد باشد؟ پاسخ اين است که بر اساس دستورات اسلام و انديشه ديني، بايد اين غرايز را در جهت صحيح و حق قرار دهيم تا بتوانيم انسان‌هايي در طراز اسلام بسازيم تا در نهايت به شکل‌گيري تمدن اسلامي بيانجامد.
 
يک: توجه به روح زندگي: اولاً اسلام به روح و معناي زندگي توجه داده است. يعني اصالت را به روح و معناي زندگي داده است، نه شکل و ظاهر زندگي. لذا نگفته بايد آرايش سر و صورت‌تان به فلان شکل باشد. امروز مشاهده مي‌کنيم که پاره‌‌اي از سلفيه به نام اسلام، موهاي سر و سبيل خود را با تيغد  مي‌تراشند و ريش خود را رها مي‌کنند و مي‌گويند اين سبک زندگي پيامبر بوده است! طالبان و داعشي‌ها، حتي ريش‌هاي مردم را وجب مي‌کردند که از اندازه خاصي کمتر نباشد وگرنه شلاق مي‌زدند و زندان مي‌بردند. اين کج فهمي است. هرگز اسلام چنين دستوري نداده است. البته پيامبر اکرم(ص) زماني موهاي خود را تراشيد، اما در برخي روايات نيز داريم که گاهي پيامبر موهاي خود را مي‌بافت. به  هر حال نگاه اسلام اين است که بايد غريزه را مديريت کرد نه به آن صورت که اصالت داده شود؛ چون اصل براي انسان، دين و عقلانيت است. قرآن نيز مي‌فرمايد: زيبا باش، اما اينها اصالت ندارد. گونه ديگري بايد مديريت شوند. از جمله مي‌فرمايد: «وَ لا تَمُدَّنَّ عَيْنَيْكَ إِلى‏ ما مَتَّعْنا بِهِ أَزْواجاً مِنْهُمْ زَهْرَةَ الْحَياةِ الدُّنْيا لِنَفْتِنَهُمْ فيهِ وَ رِزْقُ رَبِّكَ خَيْرٌ وَ أَبْقى‏»  يا در آيه‌اي ديگر مي‌فرمايد: « فَلا تُعْجِبْكَ أَمْوالُهُمْ وَ لا أَوْلادُهُمْ إِنَّما يُريدُ اللَّهُ لِيُعَذِّبَهُمْ بِها فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ تَزْهَقَ أَنْفُسُهُمْ وَ هُمْ كافِرُونَ»  يعني اصالت به ظاهر زندگي نيست.
 
دو: عقلانيت در رفتار: ثانياً اسلام همواره مي‌کوشد تا عقلانيت بر رفتار مؤمنين حاکم باشد. به همين دليل، از هر گونه تقليد کورکورانه از پوشش و آرايش و سبک زندگي ديگران، به شدت نهي کرده است. تأکيد کرده است که مؤمنين فريفته جوّ زمانه نشوند و فريب سليقه ديگران را نخورند: «أَيُّهَا النَّاسُ لَا تَسْتَوْحِشُوا فِي طَرِيقِ الْهُدَى لِقِلَّةِ أَهْلِه‏»  چون «أَكْثَرُهُمْ لا يَعْقِلُون‏».  اصل اين است که رفتار ما بايد مبتني بر عقلانيت باشد نه اسير سلايق و غرايز کنترل‌ناشده.
 
سه: اصول مهم در سبک زندگي: ثالثاً، اسلام سه اصل کلي را براي ساماندهي سبک زندگي مطرح کرده است:  زيبايي‌طلبانه بودن، تنوع‌جويانه بودن  و تعالي‌خواهانه بودن. مثلاً در مقوله پوشش هر سه را در نظر دارد. مرحوم شيخ حر عاملي(ره) در کتاب وسائل الشيعه، در جلد پنجم و در تتمه کتاب صلاه، بخشي را تحت عنوان «أَبْوَابُ أَحْكَامِ الْمَلَابِسِ وَ لَوْ فِي غَيْرِ الصَّلَاةِ»  آورده است که 73 باب را در آنجا درباره لباس گردآوردي کرده است. دقت در اين دسته از روايات نشان مي‌دهد که اسلام در امر لباس و پوشش هر سه عنصر فوق را مد نظر دارد. مثلاً در روايتي مي‌گويد «خَيْرُ لِبَاسِ كُلِّ زَمَانٍ لِبَاسُ أَهْلِهِ»  يعني بهترين لباس، لباس مردم همان زمان است. يعني لباس نبايد به گونه‌اي باشد که خلاف نرم اجتماعي بوده و موجب انگشت‌نما شدن فرد شود. 
 
يکي از دوستان نقل مي‌کرد زماني که مرحوم شهيد قدوسي(ره) در مدرسه حقاني مديريت مي‌کردند، موهاي سرم را تراشيدم. وقتي ايشان مرا ديد فرمود: اين اولين و آخرين باري باشد که چنين مي‌کني. تأکيد ايشان اين بود که طلاب که به گونه‌اي باشند که خاص و تافته جدا بافته جلوه نکنند؛ به گونه‌‌اي که نتوانند با جوانان و نوجوانان انس گرفته و ارتباط بگيرند. 
 
البته بايد دقت کرد که دچار افراط هم نشويم. مثلا چنين نشود که به خاطر خوشايند برخي نوجوانان و جوانان، ابرو هم بردارد! بنده مدتي عهده‌دار مصاحبه ورودي اساتيد معارف دانشگاه بودم. در طول دهة 80 مصاحبة‌ علمي اساتيد اخلاق و عرفان را بر عهده داشتم. يک روز آقايي براي مصاحبة، نزد ما آمده بود. دکتراي عرفان هم داشت. اما وقتي آمد چهره عجيبي داشت. ريشش را به گونه‌اي تراشيده بود که فقط به اندازه نخ کلفتي از اين گوش به آن گوش کشيده شده بود. البته از نظر علمي مشکلي نداشت و قبول شد. يعني بنده اين ظاهر ناشايست را در بخش علمي دخالت ندادم. اما وقتي مصاحبه تمام شد، گفتم اين را چطور آرايش مي‌کنيد؟ گفت براي جذب جوانان است و اينکه جوانان با من احساس بيگانگي نکنند تا بتوانم راحت‌تر و مؤثرتر اخلاق اسلامي را به آنان تدريس کنم! 
 
بنابراين، اسلام بر زيبايي و لباس تأکيد کرده است. فرموده‌اند: «الْبَسْ وَ تَجَمَّلْ فَإِنَّ اللَّهَ جَمِيلٌ يُحِبُّ الْجَمَالَ وَ لْيَكُنْ مِنْ حَلَالٍ»  لباس بپوش و زيبا بپوش. چون خدا زيباست و زيبايي را دوست دارد. از طرفي، از آشفتگي و بي‌نظمي هم نهي کرده‌اند. نقل شده «أَبْصَرَ رَسُولُ اللَّهِ ص رَجُلًا شَعِثاً شَعْرُ رَأْسِهِ وَسِخَةً ثِيَابُهُ سَيِّئَةً حَالُهُ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص مِنَ الدِّينِ الْمُتْعَةُ»  پيامبر اکرم(ص) کسي را ديد که موي سرش ژوليده بود و لباسش چرکين بود. حال آشفته و بدي هم داشت. پيامبر فرمود: لذت‌بري از نعمت‌ها جزو دين است. دين فقط نماز خواندن نيست؛ آرايش کردن و آراسته بودن نيز جزو دين است. 
 
چهار: ضرورت تحول و تنوع ظاهري: همچنين ايجاد تحول و تنوع در ظواهر زندگي بر اساس توانايي‌هاي اقتصادي نيز مد نظر اسلام است. توصيه شده اگر وضع مادي شما خوب شد، تنوع ايجاد کنيد و بهره‌برداري بهتري داشته باشيد: «إِظْهَارُ النِّعْمَةِ أَحَبُّ إِلَى اللَّهِ مِنْ صِيَانَتِهَ»  اگر خداوند نعمتي به شما داد، اظهار کردن آن را بيشتر از پنهان کردنش دوست داد. 
البته اين به معناي نمايش تجمل در مقابل فقرا نيست. اين کج فهمي است که قارون‌وار وارد جامعه شويم. اسلام به شدت از اين مطلب نهي مي‌فرمايد. در قرآن شريف مي‌فرمايد: «فَخَرَجَ عَلى‏ قَوْمِهِ في‏ زينَتِهِ قالَ الَّذينَ يُريدُونَ الْحَياةَ الدُّنْيا يا لَيْتَ لَنا مِثْلَ ما أُوتِيَ قارُونُ إِنَّهُ لَذُو حَظٍّ عَظيمٍ»  قارون با زينت و تجملاتش در ميان مردم ظاهر شد. کساني که دنياطلب بودند گفتند: اي کاش ما هم چنين بوديم. و اسلام به شدت با ترويج اشرافي‌گري مبارزه مي‌کند و آن را رفتاري قاروني مي‌داند.
 
پنج: پرهيز از لباس شهرت: نکته پنجم و آخر اينکه اسلام تذکر مي‌دهد که از لباس و پوشش شهرت و انگشت‌نما پرهيز کنيم. مي‌فرمايند لباس شهرت، خذلان در آخرت، بي‌حيايي و بي‌عفتي در دنيا را به دنبال مي‌آورد. پيامبر اکرم(ص) مي‌فرمايد: «مَنْ لَبِسَ ثَوْبَ شُهْرَةٍ فِي الدُّنْيَا أَلْبَسَهُ اللَّهُ ثَوْبَ مَذَلَّةٍ فِي الْآخِرَة»  يعني اگر کسي لباس شهرت بپوشد، خداوند در آخرت لباس ذلت و خواري بر او مي‌پوشاند. امروز مصداق لباس شهرت، همين مدهاي غربي است. 
 
امام صادق(ع) مي‌فرمايد: «مَنْ لَبِسَ ثَوْباً يَشْهَرُهُ كَسَاهُ اللَّهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ ثَوْباً مِنَ النَّارِ»  کسي که لباس شهرت بپوشد، خداوند در قيامت لباس آتشين بر او مي‌پوشاند. چون جامعه را به انحراف مي‌کشاند. 
 
پوشيدن لباس‌هاي خاص و انگشت‌نما هم موجب ايجاد حسرت در دل‌هاي برخي از افراد مي‌ّود و هم موجب از بين رفتن انسجام و عفت اجتماعي. امام صادق(ع) مي‌فرمايد: «إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى يُبْغِضُ شُهْرَةَ اللِّبَاس‏» يعني خداوند از لباس شهرت بدش مي‌آيد. «كَفَى بِالْمَرْءِ خِزْياً أَنْ يَلْبَسَ ثَوْباً يَشْهَرُهُ أَوْ يَرْكَبَ دَابَّةً تَشْهَرُه‏»  يعني کافي است براي خواري و بدبختي يک مرد يا زن، اينکه لباسي بپوشد که انگشت‌نما شود، يا وسيله‌اي سوار شود که او را زبانزد ديگران کند. چون از طرفي، چنين رفتارهايي خبر از دردها و آشفتگي‌ها و کمبودهاي دروني مي دهد. و از طرفي آفات فراواني براي فرد و جامعه دارد.
 
به نظر مي‌رسد اگر اين پنج نکته را طراحان مد و لباس و در ساير حوزه‌هاي زيبايي‌خواهي، مد نظر داشته باشند، آنگاه مي‌توانيم سبک زندگي و سبک پوشش در طراز انقلاب و اسلام و جامعه ايراني شکل دهيم. هم زيبايي‌خواهي جوانان، هم تنوع‌طلبي و هم تعالي‌جويي آنان تأمين خواهد شد.
 
 
جلسات قبلی را در لینک های ذیل می‌توانید مطالعه کنید.

نظرات بینندگان
این خبر فاقد نظر می باشد
نظر شما
نام :
ایمیل : 
*نظرات :
متن تصویر:
 





تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به موسسه هویت و مهدویت مشگین شهر  است و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلامانع است.

((طراح  : صفری ))